پایگاه خبری فولاد ایران - نویسندگان اویلپرایس معتقدند آمریکا به یک سیاست ملی منسجم، آیندهنگر و اقتصادی در حوزه انرژی نیاز دارد، اما سیاست کنونی فاقد انسجام، پیشبینیپذیری و قدرت مالی است. سیاستی که وابستگی کشور به منابع خارجی را برای امنیت ملی کاهش دهد، استفاده کارآمد از انرژی ارزان را تشویق کند و به تقویت صنعتی رقابتی و پایدار در عرصه جهانی بینجامد.
این گزارش اظهار می کند، سرمایهگذاران به سیاستی نیاز دارند که پایدار و قابل پیشبینی باشد، نه محیطی که در آن داراییها به دلیل تصمیمات ناگهانی دولتی یا تغییرات قراردادی، به داراییهای بیارزش تبدیل شوند.
به گفته نویسندگان، چند رویداد اخیر نشان میدهد سیاست انرژی کنونی آمریکا از مسیر منطقی خود خارج شده است.
1. شکست مزایده زغالسنگ مونتانا: پیشنهاد دریافتی تنها ۱.۱ سنت به ازای هر تن بود و رد شد؛ واقعیت این است که زغالسنگ دیگر توان رقابت با گاز و انرژیهای تجدیدپذیر را ندارد.
2. توقف پروژه بادی دریایی Revolution : دولت ساخت پروژه ۸۰٪ تکمیلشده Ørsted را به دلایل امنیتی متوقف کرد و اعتماد سرمایهگذاران خارجی آسیب دید.
3. خرید برق از راکتورهای کوچک ماژولار (SMR) :TVA برق ۶ گیگاوات را خریداری میکند اما هیچ ریسک ساختی نمیپذیرد؛ پروژههای مشابه پیشین همواره فراتر از بودجه بودهاند.
4. سقوط قیمت نفت و تناقض سیاست عرضه: افزایش تولید نفت بدون رشد تقاضا باعث کاهش قیمتها شده و فشار بر کشورهای خاورمیانه برای کاهش عرضه نیز راهحل نیست.
نویسندگان نتیجه میگیرند که سیاست انرژی دولت ترامپ ترکیبی از مقاومت در برابر نوآوری و حمایت ناکارآمد از صنایع رو به افول است و پرسش اصلی این است که آیا چنین دیدگاهی میتواند پایهای برای یک سیاست سرمایهگذاریپذیر و پایدار باشد.
به گفته نویسندگان، صنعت انرژی آمریکا در حال تجربه «تخریب خلاق» است، جایی که فناوریهای نو جایگزین منابع قدیمی میشوند.
با این حال، سیاست انرژی دولت ترامپ ترکیبی است از مقاومت سرسختانه در برابر نوآوری و حمایت بیثمر از صنایع رو به افول.
یکی از منابع آگاه در واشنگتن در پاسخ به این سؤال که «محور اصلی سیاست انرژی دولت چیست؟» گفته است:
«شاید فقط نوعی نفرت غریزی از انرژیهای تجدیدپذیر، بهجز زمینگرمایی».
نویسندگان در پایان میپرسند:
آیا چنین دیدگاهی میتواند پایهای برای یک سیاست انرژی قابل سرمایهگذاری و پایدار باشد؟
منبع: Oilprice